خانه شاعران!

 

می کند بر دست من زنجیر؛ جیر

چون عوض گردد کمی تقدیر؛ دیر

از نیاکان مانده این بیراه؛ راه!

وه چه دورست آن ره دلخواه؛ آه!

از سیاهی تا کند تغییر؛ قیر

می دهم در موسمی دلگیر؛ گیر

مثل شب در آتشی تب سوز، سوز

تا که در آخر شود پیروز؛ روز

شعر من از قیچی ارشاد؛ شاد

تا ابد هر بیت من آباد؛ باد

:: الهام  ::  آواهای شبانه

شعری برای بعد

تا هر زمان که خدا را درود بود 

در این دلِ بی سر هزار رود 

 یا آسمان به هوا می رسید باز 

یا از کبوتر روشن ضمیر  

در بیکران روشن دریا، 

رنگین کمان خدایی نشانه بود.